هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، از عشق پرشور و اضطراب عاشق سخن میگوید. شاعر از یار بیرحم و بیآب و تاب خود مینالد و رویاها و خیالهایش را درباره معشوق توصیف میکند. او از شراب و مستی و عشق میگوید و از انتظار برای دیدار معشوق شکایت دارد. شعر با اشاره به جوانی و عیبناپذیری عشق در این دوران پایان مییابد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پرشور و اشاره به شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و احساسی عمیق ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۵۹
عشق پرشور است و ما پراضطراب
یار بی رحم است و ما بی آب و تاب
دوش زلفش در خیال من گذشت
تا سحر شب مار می دیدم به خواب
چشم او را در نظر آورده ام
می توانم کرد عالم را خراب
می روم از هوش و می گوید دلم
یا شراب و یا شراب و یا شراب
قصد جان دارد بت عیار من
کافری را می کشد بهر ثواب
شام گفتا صبح می آیم برون
ای خدایا کی برآید آفتاب؟
می پرستی از جوانان عیب نیست
طرفه ایامی است ایام شباب
جملهٔ آیات قرآن نازل است
از برای مدح آن عالی جناب
از می عشق آنچه می خواهی بنوش
هیچ کس را نیست دست احتساب
این غزل بر وزن بیت مثنوی است
«خشم مردان خشک گرداند سحاب»
خود دعای خود سعیدا می کند
شاه ما بادا ز جانان کامیاب
یار بی رحم است و ما بی آب و تاب
دوش زلفش در خیال من گذشت
تا سحر شب مار می دیدم به خواب
چشم او را در نظر آورده ام
می توانم کرد عالم را خراب
می روم از هوش و می گوید دلم
یا شراب و یا شراب و یا شراب
قصد جان دارد بت عیار من
کافری را می کشد بهر ثواب
شام گفتا صبح می آیم برون
ای خدایا کی برآید آفتاب؟
می پرستی از جوانان عیب نیست
طرفه ایامی است ایام شباب
جملهٔ آیات قرآن نازل است
از برای مدح آن عالی جناب
از می عشق آنچه می خواهی بنوش
هیچ کس را نیست دست احتساب
این غزل بر وزن بیت مثنوی است
«خشم مردان خشک گرداند سحاب»
خود دعای خود سعیدا می کند
شاه ما بادا ز جانان کامیاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.