۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲

دیوانه شدم باز جنون می کنم امشب
ای عشق مدد ساز که خون می کنم امشب

تا عشق بنا گشته جهان یاد ندارد
عیشی که به این بخت زبون می کنم امشب

غم نخل و ثمر آه و نفس سوخته آخر
خود گوی که بی روی تو چون می کنم امشب؟

سیلی که برد زنگ ز آیینهٔ عالم
از دیدهٔ خونبار برون می کنم امشب

چون شمع به خود گریهٔ جانسوز سعیدا
تا کوی فنا راهنمون می کنم امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.