۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

آن که نامش جان جانان است آن جانان ماست
آن که قربان می شود هر دم به جانان، جان ماست

مشرب ما ترک دنیا، مذهب ما نفی غیر
دین ما اثبات حق و کفر ما ایمان ماست

ما به دشت بیخودی و بی غمی خو کرده ایم
صحبت اهل تکلف قید ما زندان ماست

خلعت ما خرقه و تاج کیانی ترک سر
مفلسی ها دستگاه، افتادگی ها شأن ماست

زنده می گردد دل افسرده از فریاد و آه
هر کجا چشمی است گریان، چشمهٔ حیوان ماست

زاد ما افلاس و راه ما طریق فقر [و] عشق
در جگر هر کس ندارد آه از یاران ماست

حیله های نفس دون ما را سعیدا [خوار] کرد
گر بمیرد نفس روبه، شیر در فرمان ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.