۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱

فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است
شکستگی چو رقم صفحهٔ جبین من است

نمی رود ز دلم لذت فراموشی
همیشه حرف الف درس اولین من است

در آن جهان که خزان و بهار را ره نیست
بهشت، یک چمن ساحت زمین من است

ز بسکه دست ندامت به یکدگر زده ام
غبار دور زمان گرد آستین من است

ز دست خویش سعیدا کجا گریز کنم
همیشه نقش قدم در پی کمین من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.