۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

نور شکوه حق ز مقابل رسیده است
وقت شکست آینهٔ دل رسیده است

آب ستادهٔ آینهٔ زنگ بسته است
بیچاره رهروی که به منزل رسیده است

ما را به عیب لاغری از صیدگه مران
کز تار سبحه فیض به صد دل رسیده است

تا گوهر وجود تو را نقش بسته است
جان محیط بر لب ساحل رسیده است

صد پیرهن عرق گل خورشید کرده است
تا میوهٔ وجود تو کامل رسیده است

تا شعله می زند به میان دامن سفر
صد کاروان شرار به منزل رسیده است

این خوش غزل به جذب سعیدای نقشبند
صائب ز بحر دل به انامل رسیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.