هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، انتظار و تأثیر زمان می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند زلف، شب، شمس، نقوش دیبا و سرو برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و در نهایت به اهمیت پیروی از مردان خدا و مبارزه با نفس اماره اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد.

شمارهٔ ۱۴۱

گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجیری است
در میان من و دیدار تو یک شبگیری است

این نه شمس است که هر روز تکاپو دارد
بلکه بگریخته از دست فنا نخجیری است

نقش دیبا نه پی زیب قبا بافته اند
بلکه هر نقش در او پنچهٔ دامنگیری است

طرفه جایی است جهان هر که در او می آید
تا در او هست پی کار و پی تدبیری است

چنگ در دامن شام و سحر و صبح بزن
منتظر باش که در هر نفسی تأثیر است

هر چه در مدح قدش گفته شود کوتاه است
سرو از ترکش آن سخت کمان یک تیری است

دو قدم در پی یک مرد خدا راست نرفت
نفس اماره سعیدا چه عجب بی پیری است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.