۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲

گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است
خورشید جام روزن کاشانهٔ کسی است

آن نشئه ای که هر دو جهان را حیات از اوست
ته جرعه ای ز شیشه و پیمانهٔ کسی است

زشتی گر آیدت به نظر طعنه اش مزن
محبوب جای دیگر و جانانهٔ کسی است

جز عشق نشوم و سخن دیگری ز کس
گوشم همیشه گرم به افسانهٔ کسی است

یوسف کجا و عشق زلیخا کجا یقین
این ماجرا ز همت مردانهٔ کسی است

جای گرفت نیست به مجنون که عقل کل
حیران خویش گشته و دیوانهٔ کسی است

دل از چراغ حسن سعیداست گرم سیر
شبگرد زلف و کاکل و پروانهٔ کسی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.