هوش مصنوعی: این متن شعری است که مضامین عرفانی و اخلاقی را در بر دارد. شاعر از بیداری و هشیاری سخن می‌گوید، از وفاداری به دوست و پرهیز از سخن گفتن با بیگانگان یاد می‌کند، و به پذیرش تقدیر و عشق الهی اشاره دارد. همچنین، از گذر از دنیا و امید به دیدار در جنت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند پذیرش قضا و قدر و مفاهیم انتزاعی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵۱

باخبر باش که از حال خبرداری هست
خواب منع است در آن خانه که بیداری هست

سخن دوست به بیگانه نباید گفتن
می ننوشیم در آن بزم که هشیاری هست

گرچه گل ناز به همراهی بلبل دارد
لاله را همچو منی سوخته دل یاری هست

عهد کردم به کسی [خواجگیی] نفروشم
در جهان تا به غلامیم خریداری هست

یک به یک تیر قضا می رسد و می افتد
غایب از دیدهٔ ما و تو کمانداری هست

نیستی بُله سعیدا ز دو عالم بگذر
دل به جنت چه دهی وعدهٔ دیداری هست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.