۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۹

مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست

کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست

ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست

می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست

نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.