هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، به بیان احساسات عمیق و دردهای عاشقانه می‌پردازد. شاعر از عشق و هجران معشوق سخن می‌گوید و دردها و رنج‌های خود را با تصاویر شاعرانه مانند "گریبان جهان"، "حلقهٔ زلف پریشان" و "نالهٔ زار" بیان می‌کند. او معشوق را به‌عنوان موجودی بی‌همتا توصیف می‌کند که هیچ‌چیز در برابر او ارزشی ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه پیچیده، درک شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۱۷۰

لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیست
نهی در عالم فرمان تو بی چیزی نیست

از گریبان جهان سر به درآورده مرا
دست در گوشهٔ دامان تو بی چیزی نیست

صد هزاران به تمنای تو چون اسماعیل
واله و کشته و حیران تو بی چیزی نیست

روبرو با دل مجروح ستمدیدهٔ ما
حلقهٔ زلف پریشان تو بی چیزی نیست

در گلو اشک گره گشته و خون می گریم
نالهٔ زار ز هجران تو بی چیزی نیست

نمکی ریخته گویا به دلت از شورم
گریه ام زان لب خندان تو بی چیزی نیست

خودنمایی است مگر قصد تو با خلق جهان
که چو گل چاک گریبان تو بی چیزی نیست

خورده ای تیغ نگاهی مگر از دست کسی
که به دل زخم نمایان تو بی چیزی نیست

ای سعیدا لب شیرینِ که داری به خیال
طوطی طبع غزلخوان تو بی چیزی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.