۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۳

خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست
عالم امن به از گوشهٔ تنهایی نیست

از ازل تا به ابد منتظر جانان است
دل شیدایی ما چشم تماشایی نیست

از لب لعل و خم زلف و خدنگ مژگان
چه خیال است که در آن سر سودایی نیست؟

هیچ کس طاقت نظاره ندارد او را
دلبر ماست که در قید خودآرایی نیست

ز خدنگ غم جانان نکند رم دل ما
که غزال حرم است آهوی صحرایی نیست

سیر در ملک وجود است سعیدا ما را
راه و رسم فقرا بادیه پیمایی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.