هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه، به ستایش معشوق و بیان درد فراق و عشق می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند کعبهٔ دیدار، خانهٔ خود، و طبیب، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و بر بی‌قراری و بی‌پناهی خود در غیاب معشوق تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۷۴

به آن خدا که جهان را جز او خدایی نیست
جهان هر چه در او هست ماسوایی نیست

به غیر چین جبین و اشارت ابرو
مرا به کعبهٔ دیدار، رهنمایی نیست

از آن به خانهٔ خود الفتی گرفته تنم
که غیر پهلوی خود نقش بوریایی نیست

شکن سر دل و ای عقل هر چه خواهی کن
که مهتر از تو در این خانه کدخدایی نیست

به ذوق می روم از خویشتن که در این راه
نشان چین جبینی و نقش پایی نیست

ز درد خویش نگویم جز آن طبیب به کس
که رحم در دل و در خانه اش دوایی نیست

قسم به حلقهٔ آن زلف تابدار، [سعید]
که خال گوشهٔ آن چشم بی بلایی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.