هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعیدا، احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق را بیان می‌کند. شاعر از دگرگونی جهان با ظهور معشوق، رنج عشق و بی‌وفایی، و تأثیرات عمیق این عشق بر طبیعت و وجود خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و تفاوت درک درد عشق بین اهل دل و دیگران دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۷۷

رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت
قصد جان کردی و هر مو به تنم خنجر گشت

داد و فریاد ز دست دل چون آینه ات
هر که از من سخنی گفت تو را باور گشت

تا شود در هوس عشق تو انگشت نما
ماه، ابروی تو را دید و از آن لاغر گشت

هر نهالی که به خوناب جگر پروردم
سبز شد برگ برآورد ولی بی برگشت

دور ما آمد و زاهد به خودش می پیچد
دور عمامه به سر آمد و دوران برگشت

مرده دل درد طلب را نشناسد هرگز
هر که جان داشت کی از راه محبت برگشت؟

ز آتش داغ سعیدا چه خبر در عالم
که نهان در ته پیراهن خاکستر گشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.