هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های صبح و طبیعت می‌پردازد و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند گره بر جبین صبح، آفتاب داغ، نسیم شب، و گل‌های شکفته، احساسات عمیق شاعر را نسبت به طلوع صبح و تأثیر آن بر جهان بیان می‌کند. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند نور، روشنایی، و ایمان اشاره دارد و از عناصر طبیعت برای انتقال این مفاهیم استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و تصاویر شاعرانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۰۱

هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح
دارم نیازها به رخ نازنین صبح

شد آفتاب داغ نمایان به هر دو کون
دست نسیم شب چو شکست آستین صبح

نبود عجب چو غنچه اگر پاشم از نسیم
دارم دمی چو بوی گل آن هم رهین صبح

بر آفتاب روی تو از حلقه های زلف
گویا که می چکد عرق یاسمین صبح

تا دید خویش را ز خجالت به باد رفت
آیینه ای است زنگی شب را جبین صبح

آیین صبح و مشرب او روز روشن است
کافر اگر نیاورد ایمان به دین صبح

تا شد عیان گشادگی جبهه ات به خلق
در دور حسن روی تو مهر است کین صبح

بردار آستین بنما داغ خویش را
روشن شود جهان ز گل آتشین صبح

حرف درست گویمت ای دل ز طول عمر
از کوتهی نخورده شکست آستین صبح

چون شیشهٔ می است ظهور و بطون ما
نبود جدا ز هم دل صبح و جبین صبح

از فکر آبدار سعیدا چو آفتاب
گل ها شکفته از غزلم در زمین صبح
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.