هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی و عاشقانه، به بیان احساسات عمیق و پیچیده‌ی عشق و دلدادگی می‌پردازد. شاعر از زبان بسته و لب خموش سخن می‌گوید که حرف‌های آشنا در دل دارد. او به مفاهیمی مانند کعبه، نجف، کربلا و قدس اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی عشق الهی و معنوی است. همچنین، از عناصر طبیعت مانند مه، ستاره، خورشید و فلک برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به عشق زمینی و آسمانی و پیوند بین آن‌ها می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۷

زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد
لب خموش به دل حرف آشنا دارد

به سعی هر که ابوجهل نفس کرده به چاه
قسم به عمرهٔ او کعبه اش صفا دارد

مه و ستاره و خورشید این غلط حرفی است
فلک ز گردش ایام داغ ها دارد

چرا چو چرخ فلک زلف سرکشی نکند
که آفتاب و مه و زهره و سها دارد

اگر به کعبه رود دل اگر به قدس خلیل
محبت نجف و شوق کربلا دارد

نشان قامت آن شوخ می دهد دل را
از آن به مصرع برجسته سرو جا دارد

در انتظار خدنگ تو صید رم کرده
دویده می رود و چشم بر قفا دارد

دلی که یافت سعیدا پناه در خم زلف
چه غم ز سایهٔ بال [و] پر هما دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.