هوش مصنوعی: این متن به ناپایداری و بی‌وفایی دنیا اشاره دارد و از جفا، پیمان‌شکنی و بی‌تعلقی به زندگی مادی سخن می‌گوید. همچنین، به ارزش درون و خودشناسی تأکید می‌کند و دنیا را بی‌ارزش و بی‌وفا توصیف می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی از دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۲۸

به هر وادی که آبادی است آن وادی جفا دارد
در آن صحرا که معموری نمی باشد صفا دارد

تهی چون شد ز خود نی زیر و بم را ساز می گردد
نوای عیش و عشرت را در این جا بینوا دارد

تسلی، ناشکیبایی، جفا، پیمان شکستن، عهد بربستن
چه گویم این جهان بی وفا با خود چها دارد

نه شادی دارد از بودن نه غم دارد ز نابودن
که در شهر تعلق پادشاهی را گدا دارد

تنی لاغر نه بردارد ز فرش هیچ کس منت
که از پهلوی خود با خویش، نقش بوریا دارد

ندیدم همچو دل کامل عیاری دوربین یاری
که از هر جا چو می پرسم جوابی آشنا دارد

سعیدا طبع وحشی سایهٔ دیوارکی خواهد
دل دیوانهٔ ما رم ز نقش بوریا دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.