هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج هجران، ناپایداری دنیا، و ارزش سادهزیستی و عرفان در مقابل علم رسمی میپردازد. شاعر از می و میکده به عنوان نمادهایی از عرفان و حقیقتجویی یاد میکند و عقل رسمی را در مقابل عشق و شهود قرار میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مینوشی و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد.
شمارهٔ ۲۳۰
کسی ز سر میانش کجا خبر دارد
به غیر بهله که دستی در آن کمر دارد
اگرچه تا حرم وصل کعبه راه خوشی است
ولی ز میکده عارف ره دگر دارد
مرا بجز می هجران دگر نصیب مباد
که عاقبت قدح وصل دردسر دارد
شفا مجو ز مطول ز علم فقه ملاف
که درس عشق معانی مختصر دارد
به آب خضر و به قرص مسیح خنده زند
هر آن کسی که لب خشم و چشم تر دارد
حباب خانهٔ خود را به موج می سپرد
کله به باد دهد آن که ترک سر دارد
سکندر آینه دید و ندید عیبش را
که از برای چه اندوه بحر و بر دارد
ز قبله رو به قفا کرده سجده می آرد
کسی که گوشهٔ محراب در نظر دارد
ز بحر و بر گذرد دل ز جام جم گیرد
کسی که آینهٔ صاف در نظر دارد
ز دست عقل سعیدا به باده برد پناه
که او به قول نبی از بلا خطر دارد
به غیر بهله که دستی در آن کمر دارد
اگرچه تا حرم وصل کعبه راه خوشی است
ولی ز میکده عارف ره دگر دارد
مرا بجز می هجران دگر نصیب مباد
که عاقبت قدح وصل دردسر دارد
شفا مجو ز مطول ز علم فقه ملاف
که درس عشق معانی مختصر دارد
به آب خضر و به قرص مسیح خنده زند
هر آن کسی که لب خشم و چشم تر دارد
حباب خانهٔ خود را به موج می سپرد
کله به باد دهد آن که ترک سر دارد
سکندر آینه دید و ندید عیبش را
که از برای چه اندوه بحر و بر دارد
ز قبله رو به قفا کرده سجده می آرد
کسی که گوشهٔ محراب در نظر دارد
ز بحر و بر گذرد دل ز جام جم گیرد
کسی که آینهٔ صاف در نظر دارد
ز دست عقل سعیدا به باده برد پناه
که او به قول نبی از بلا خطر دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.