هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ بیانگر درد و رنج عاشقی است که در راه عشق، تنها و بییار و یاور مانده است. او از بیوفایی دنیا و ناپایداری آن سخن میگوید و تأکید میکند که تنها دل آگاه و عاشق حقیقی میتواند ارزش این راه را درک کند. همچنین، شاعر از بیاعتنایی توانگران و پادشاهان به حال گدایان و بیقیدان انتقاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان کمسال دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۴۱
مردی که در این ره، دل آگاه ندارد
در منزل صاحبنظران راه ندارد
چون لاله به داغ تو کسی را که جگر سوخت
دیگر سر و برگ نفس و آه ندارد
آیین گدا را به توانگر چه مناسب
کیفیت بی قیدی ما شاه ندارد
سهل است گذشتن ز دو عالم که بگویند
این مفلس ما جز دل آگاه ندارد
بس سعی که دل کرد به سوی تو شتابد
لیکن چه کند همره و همراه ندارد
سر خم نکنم پیش کریمی که سعیدا
گه داشته باشد کرم و گاه ندارد
در منزل صاحبنظران راه ندارد
چون لاله به داغ تو کسی را که جگر سوخت
دیگر سر و برگ نفس و آه ندارد
آیین گدا را به توانگر چه مناسب
کیفیت بی قیدی ما شاه ندارد
سهل است گذشتن ز دو عالم که بگویند
این مفلس ما جز دل آگاه ندارد
بس سعی که دل کرد به سوی تو شتابد
لیکن چه کند همره و همراه ندارد
سر خم نکنم پیش کریمی که سعیدا
گه داشته باشد کرم و گاه ندارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.