هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و آرزوهای بلندپروازانه خود می‌گوید. او به دنبال جاودانگی نیست، بلکه به لذت‌های زودگذر مانند شراب در جامش بسنده می‌کند. با اسب همت سوار شده و ادعا می‌کند که می‌تواند از سر کون و مکان بگذرد. همچنین، خود را به‌عنوان عنقایی می‌داند که صید دامش است و در میان بت‌پرستان، اگر آن کافر سعید برای لحظه‌ای رام او شود، می‌تواند رام و آرام باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به مصرف شراب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۷۷

اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من باشد
چو خورشیدم دگر آغاز من انجام من باشد

نخواهم رفت چون خضر از پی آب بقا هرگز
که تا ممکن بود یک قطره می در جام من باشد

سوارم گر گند بر اسب همت، عشق بی پروا
گذشتن از سر کون و مکان یک گام من باشد

ندیدم هیچ گه خود را به کام خود گمان دارم
که عنقایی که می گویند صید دام من باشد

میان بت پرستان رام رامی می توانم گفت
اگر یک لحظه آن کافر سعیدا رام من باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.