۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۳

به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد
غبار آینه را اعتبار پیدا شد

به دور خط رخت کامیاب شد دل ها
گل مراد در این روزگار پیدا شد

برآید از دل مجروح، آه و نالهٔ گرم
پلنگ دایم از این کوهسار پیدا شد

هزار نقش به دل های عاشقان بربست
هر آن شکن که به زلف نگار پیدا شد

خیال در نظر آورد رنگ آن گلروی
مرا به سینهٔ دل خارخار پیدا شد

ز موج خیز حوادث، اجل خلاصم کرد
که بحر شور فنا را کنار پیدا شد

به دور عارض او فتنه های خوابیده
ز سر کشیدن خط آشکار پیدا شد

چگونه خوانمش آدم کسی که آگه نیست
چه کار دارد و بهر چه کار پیدا شد

کرم نشست سعیدا ز پا و شد معیوب
رواج بخل در این روزگار پیدا شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.