هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف حالات مستی و وجد در یک بزم می‌پردازد. شاعر از ساقی می‌خواهد که با نواختن ساز و ریختن باده، حالتی چنان مستانه ایجاد کند که حتی عاقلان را به وجد آورد و دیوانگان را به رقص درآورد. همچنین، او به توصیف طبیعت و افلاک می‌پردازد که گویی در این مستی و شادی سهیم هستند. در پایان، شاعر از رازآلودگی انسان و جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد. بنابراین، این متن بیشتر مناسب مخاطبان نوجوان و بزرگسال است که توانایی درک مفاهیم عمیق و شاعرانه را دارند.

شمارهٔ ۲۹۰

دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می رقصد
که عاقل وجد می آرد از او دیوانه می رقصد

به جام باده هر دم دلنوازی ساز ای ساقی
که تا مستش کنی دیوانه استادانه می رقصد

چنان مستانه مرغان چمن پرواز می آرند
که دام امروز در هر رهگذر با دانه می رقصد

به دور دیگران افلاک دوران دگر دارد
همین در دور ما دوران دون طفلانه می رقصد

فلک از چرخ کی افتد زمین از پای ننشیند
که در بزم جهان تا شیشه و پیمانه می رقصد

نمی دانم که آدم در نهاد خود چه سر دارد
که نه گردون سعیدا بر سر این دانه می رقصد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.