۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۵

هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند
صد موج بوسه بر لب خاموش می زند

گردم به گرد مست شرابی که بی دریغ
خود را به زور غمزه در آغوش می زند

بر هم نمی زند مژه، چشم تحیرم
گه در هوای دوش در آغوش می زند

مینا و جام و دختر رز رقص می کنند
بوس و کنار و خنده به هم جوش می زند

مینای باده آینه گر نیست پس چرا
دایم به قلب رند نمدپوش می زند؟

خامش نشد حکایت خامان روزگار
آری همیشه دیگ هوس جوش می زند

صهبا نصیب کوزهٔ سربسته می شود
معنی همیشه بر لب خاموش می زند

مژگان کلاه عقل سعیدا زند به تیر
ابروش تیغ بر کمر هوش می زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.