هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، جنون، بیقراری، و رنجهای روحی میپردازد. شاعر از دریای جنون، بیقراری عشق، و رنجهای درویشان سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عقل و جنون، عشق و فداکاری اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و جنون نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.
شمارهٔ ۳۰۶
موج دریای جنون کی دست بر دل می زند
می کشد میدان و هر دم سر به ساحل می زند
پاسبان ماست چون افلاس هر جا می رویم
نیست عاقل آن که با ما می رود دل می زند
بی قرار عشق را آرام در فردوس نیست
سالک این راه پشت پا به منزل می زند
از رباط کهنهٔ خود ای فلک غافل مباش
دایماً درویش بر دیوار خود گل می زند
دل سعیدا طرفه بی باکی است در میدان عشق
همچو جوهر خویش را بر تیغ قاتل می زند
می کشد میدان و هر دم سر به ساحل می زند
پاسبان ماست چون افلاس هر جا می رویم
نیست عاقل آن که با ما می رود دل می زند
بی قرار عشق را آرام در فردوس نیست
سالک این راه پشت پا به منزل می زند
از رباط کهنهٔ خود ای فلک غافل مباش
دایماً درویش بر دیوار خود گل می زند
دل سعیدا طرفه بی باکی است در میدان عشق
همچو جوهر خویش را بر تیغ قاتل می زند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.