۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۴

آن که پشت دست رد بر نقره و زر می زند
سکهٔ همت به روی مهر و اختر می زند

می شود یا زلف خط یا کاکل سرگشته ای
از چراغ بخت ما دودی که سر بر می زند

برزخ دریا نه موج است این که از تعجیل عمر
می کشد از آستین دستی و بر سر می زند

هر که آمد چند روزی جا در این کاشانه کرد
آخر از این ششدر بربسته بر در می زند

کمتر از تاج کیانی نیست مجنون تو را
طفل شوخی گر ز کویت سنگ بر سر می زند

آمد و سنگ بجایی زد به جان باطلان
طعنهٔ بیجا به ابراهیم آذر می زند

آهن سردی است می کوبد سعیدا هر که او
بهر تحصیل مرادش حلقه بر در می زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.