۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۶

هر که از خود فرود می آید
آسمان در سجود می آید

دایم از خانمان سوختگان
نکهت داغ و دود می آید

به دل بی قرار من دیر است
یار هر چند زود می آید

به دکان نظر، متاع دلم
آنچه بود و نبود می آید

به زمین گر برند نام تو را
ز آسمان ها درود می آید

طرز این و ناز اگر این است
آنچه زو ... شنود می آید

چرخ با نیک بد کند چه عجب
زین بلای کبود می آید

دایم از خاک کشتگان غمت
شورش زنده رود می آید

ای سعیدا [یکی] است چشمهٔ دل
لیکن از وی [دو] رود می آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.