هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از نگاه مست و فتنهانگیز معشوق، درد عشق و ظلمتدیدهگان آن، و نبود غمخواری جز خود سخن میگوید. همچنین، از عیاری و پیچیدگی معشوق و دیوارهای اجل در مسیر زندگی یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ظلمتدیدهگان عشق و اجل نیاز به بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۳۴۰
کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید
آسمان جز فتنهٔ چشم تو بیداری ندید
او چه داند حال ظلمت دیدگان عشق را
در جهان غیر از نگاه خود ستمکاری ندید
تا به لب آمد غم دل از برای غمخوری
لیک غیر از خویشتن بر خویش غمخواری ندید
گاه در پایت فتد گه در کمر پیچد تو را
کس به دور عارضت چون زلف، عیاری ندید
از برای امتحان هر سو که دل گردیده است
جز اجل در پیش روی خویش دیواری ندید
می کشد شرمندگی آخر سعیدا هر که او
غیر گفتار عبث از خویش کرداری ندید
آسمان جز فتنهٔ چشم تو بیداری ندید
او چه داند حال ظلمت دیدگان عشق را
در جهان غیر از نگاه خود ستمکاری ندید
تا به لب آمد غم دل از برای غمخوری
لیک غیر از خویشتن بر خویش غمخواری ندید
گاه در پایت فتد گه در کمر پیچد تو را
کس به دور عارضت چون زلف، عیاری ندید
از برای امتحان هر سو که دل گردیده است
جز اجل در پیش روی خویش دیواری ندید
می کشد شرمندگی آخر سعیدا هر که او
غیر گفتار عبث از خویش کرداری ندید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.