۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۲

بی برگ شو چو نی به نوا می توان رسید
از راه نیستی به خدا می توان رسید

وامانده از وصول، اصول ای فروع جوی
از سایه گر بری به هما می توان رسید

ای دل به کوی یار اگر درد، همره است
مردانه زن قدم به دوا می توان رسید

چون سرو با کجی مکن الفت در این چمن
از راستی به نشو و نما می توان رسید

او خود مگر به جذبه سعیدا کشد تو را
ورنه به جد و جهد کجا می توان رسید؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.