هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و احساسات خود به معشوق می‌گوید و از زیبایی‌های او مانند زلف و رخسار یاد می‌کند. او از نوشتن نامه‌ای پر از شوق می‌گوید که از اشک چشمش تر می‌شود. همچنین، شاعر به هنر خوشنویسی و شعر اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که پادشاهی آگاه از معانی، کاغذهای دیوانش را با طلا تزئین کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۴۶

نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ
چشم بندم که ز اشکم نشود تر کاغذ

حرف از زلف و رخ دوست نمودم انشا
قلمم دستهٔ گل گشت و معنبر کاغذ

مهر دل کردم و با رشتهٔ جان پیچیدم
تا نیفتد به ره از بال کبوتر کاغذ

یاسمن را نبود بار تعلق بر دوش
به ره آورد بهارش زده بر سر کاغذ

خال و خط کردن نهان زیر نقابی گفتم
همچو مشکی است که پیچیده بود بر کاغذ

در کتابت خط خوش باید و اشعار لطیف
حاجت مسطر و جدول نبود بر کاغذ

گر بود پادشه عصر ز معنی آگاه
بهر دیوان سعیدا کند از زر کاغذ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.