هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق به معشوق، جدایی از تعلقات دنیوی، و سلوک روحانی می‌پردازد. شاعر از دشواری‌های راه عشق و رسیدن به معشوق حرف می‌زند و تأکید می‌کند که بدون رها کردن تعلقات دنیوی، نمی‌توان به وصال رسید. همچنین، به تضادهای درونی انسان و ناتوانی در بیدار کردن غافلان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات عرفانی مانند 'گاه تسبیح به کف دارم و گاهی زنار' نیاز به دانش پیشینه‌ای از فرهنگ و ادبیات عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۳۴۸

بی صفت گر شود این جان علایق آثار
سایهٔ سر نکنم جز الف قامت یار

هر نفس دل به تو راه دگری می یابد
چارهٔ کوی تو بیرون بود از حد شمار

بحر را کشتی ما موج صفت می گردد
که رود تا به میان گاه بیاید به کنار

دم فروبند و به من راه سخن را واکن
که کشد از نفس آیینهٔ طبعم آزار

گه خدا دانم و گاهی به خدا نادانم
گاه تسبیح به کف دارم و گاهی زنار

ترک جانان نکنی ترک جهان نتوانی
هر که از سر گذرد می گذرد از دستار

غافلان را نتوان کرد سعیدا آگاه
هر که را خواب عدم برد نگردد بیدار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.