هوش مصنوعی: این شعر به موضوع نبودن مهر و محبت در جهان و روابط انسانی می‌پردازد. شاعر از بی‌وفایی، سردی دنیا، و عدم وجود رحمت و عشق در دل‌ها سخن می‌گوید. همچنین، به بی‌اعتنایی و جفای یار اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که مهر و محبت در جای‌جای جهان غایب است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن شعر حاوی ناامیدی و انتقاد است که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۳۶۰

در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر
در دل سنگ دلارام نمی باشد مهر

ماهرویان دمشقی ز وفا بی خبرند
راست بوده است که در شام نمی باشد مهر

رحم در حلقهٔ آن زلف خم اندر خم نیست
از ازل در نگه دام نمی باشد مهر

بسکه سرد است جهان در نظر گرمروان
زان سبب بر سر این بام نمی باشد مهر

آفتابی است نهان در خم هر حلقهٔ زلف
این غلط بوده که در شام نمی باشد مهر

همه کس دوست شود با تو اگر داری دوست
چون بود پایهٔ الزام نمی باشد مهر

رحم را جا سر مو نیست در ابروی بتان
تیغ را بر همه اندام نمی باشد مهر

خبر از تشنه لبان، بحر کجا می گیرد
هر که را کام سرانجام نمی باشد مهر

با سعیدا نکند یار جفا خود چه کند
در دل سنگ دلارام نمی باشد مهر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.