۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۹

خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه در ظاهر
نظر در دید او عاجز زبان در مدح او قاصر

خبرداران عالم را یکایک باخبر گشتم
نبود از او کسی آگاه، او از جملگی مخبر

در این برزخ اسیر ماسوای خود نگردانی
چو اول یاوری کردی تو یاور باش تا آخر

قسم بر مصحف روی تو دارم راست می گویم
که غیر از سورهٔ اخلاص نبود هیچ در خاطر

رخش را دیده و دانسته می پوشد ز اهل دل
ندارد رحم بر دل ها چه گوید کس به این کافر

سعیدا از خدا دیگر چه می خواهی که در عالم
زبان در مدح او گویا به نامش گشته دل ذاکر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.