هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، توصیفی از عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر از بلندای قامت معشوق، لطافت او، و ناتوانی در رسیدن به او سخن میگوید. همچنین، از خیالات و احساسات خود نسبت به معشوق و تأثیر عمیق او بر جان و دل خود میگوید. شعر با تصاویر زیبا و احساسی، حالتی عاشقانه و در عین حال عارفانه دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و تصاویر شعری نیاز به درک عمیقتری از ادبیات و احساسات دارند که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است.
شمارهٔ ۳۹۳
یک قامت بلند به هر می کشیدنش
بالا برآید آب لطافت ز گردنش
دست که می رسد که گریبان او کشد
صد جان و دل کشیده سر از پای دامنش
میدان ترکتاز خیالات او منم
جای جفاست تا به دل از دیدهٔ منش
جان عزیز نیست اگر جسم او چرا
نازکتر از خیال نماند به من تنش
دیگر به خویش باز نیاید به سال ها
یک بار هر که از بر خود دید رفتنش
من باده نوش ساغر آن ساقیم که گاه
کیفیت شراب دهد لب مکیدنش
دارم بتی و شکر سعیدا که روی او
دیدن نمی توان مگر از دیدهٔ منش
بالا برآید آب لطافت ز گردنش
دست که می رسد که گریبان او کشد
صد جان و دل کشیده سر از پای دامنش
میدان ترکتاز خیالات او منم
جای جفاست تا به دل از دیدهٔ منش
جان عزیز نیست اگر جسم او چرا
نازکتر از خیال نماند به من تنش
دیگر به خویش باز نیاید به سال ها
یک بار هر که از بر خود دید رفتنش
من باده نوش ساغر آن ساقیم که گاه
کیفیت شراب دهد لب مکیدنش
دارم بتی و شکر سعیدا که روی او
دیدن نمی توان مگر از دیدهٔ منش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.