۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۵

دلا پادشاهی گدایی است محض
که نی را نوا بینوایی است محض

حکیما ز درمان ما دست [دار]
همین درد ما را دوایی است محض

گهی جنگ و گه ناز و گه آشتی
همه شیوهٔ دلربایی است محض

وجودی که باشد عدم در پی اش
بقایش نگویم فنایی است محض

هر آن کف که خالی بود از کرم
مخوان دست او را که پایی است محض

ز جان گر در این راهت اندیشه است
نه عشق است در سر هوایی است محض

چه مشکل گشاید ز گردون اطلس
که بر دوش عالم قبایی است محض

سعیدا سر و کار با دلبری است
که بیگانه کی آشنایی است محض
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.