هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا شاعری مشابه، به مقایسه‌ی عقل و عشق می‌پردازد و برتری عشق را در درک حقایق هستی بیان می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «خمار عشق»، «بهار عشق» و «قمار عشق»، نشان می‌دهد که عشق فراتر از محدودیت‌های عقل است و تنها از طریق عشق می‌توان به حقیقت رسید. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند فنا در عشق، وحدت وجود، و بی‌اعتباری دنیا در برابر عشق الهی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات مانند «قمار عشق» یا «خمار عشق» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۲۸

بیرون ز عقل هاست در این جا شمار عشق
پیداست کار عقل و هویداست کار عشق

صد جا شکسته ام سر خم گردن سبو
نشکست یک نفس ز سر من خمار عشق

رد می کند نخست و دگر می کند قبول
اول خزان بیاید و آن گه بهار عشق

آب بقا به ذایقه اش خون جامد است
آن کس که کام یافته از چشمه سار عشق

این است فرق کعبه و بتخانه نزد ما
آن سنگ آستانه و این سنگسار عشق

در چشم عشق هر دو جهان است یک صدا
جام جم است آینهٔ زنگ دار عشق

بازی نکرده جان و به خون تر شدی ز عجز
یک داو بیش نیست جهان در قمار عشق

این آهوان که روی به صحرا نهاده اند
دارند جملگی هوس مرغزار عشق

مجنون چه چیز و وامق و فرهاد کیستند
[جایی] که گشته لیلی ایشان شکار عشق

کوی جنید و وادی منصور فرق هاست
این دار عقل آمد و آن دار، دار عشق

جز عشق و عاشقی ز سعیدا سؤال نیست
امروز تازه آمده است از دیار عشق
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.