هوش مصنوعی: این متن به بیان قدرت و نفوذ عشق در زندگی و هستی می‌پردازد. عشق به عنوان نیرویی برتر توصیف شده که حتی عقل و دانش در برابر آن ناتوان هستند. عاشقان به هم مرتبط هستند و رنج و درد بخشی از راه عشق است. عشق می‌تواند مرده را زنده کند و به زندگی معنا ببخشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۴۲۹

تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق
سر مانده کوه قاف در این ره به پای عشق

این انجمن که بر فلکش سیر می کنی
نقشی است واژگون ز ته بوریای عشق

معمار عقل را نرسد اوج دانشش
آنجا که رنگ ریخته بنای عشق

دارند نسبتی ز ازل عاشقان به هم
من بندهٔ محبت و خسرو گدای عشق

بی طاقتی و درد و غم و آه و ناله را
ترکیب بسته اند به دارالشفای عشق

باشد نوای ساز دو عالم ز عاشقان
صور است نفخه ای که زنی بی نوای عشق

دم از یگانگی به کسی بعد از این نزد
بیگانه ای که شد نفسی بینوای عشق

صدبار احتیاج بود در ره طلب
سیمرغ را به سایهٔ بال همای عشق

ز انفاس عشق مرده مسیحای وقت شد
شد خضر هر که شد به صفت آشنای عشق

در کوی عشق دوست سعیدا شکسته ای است
باشد به این شکسته رسد مومیای عشق
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.