۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۴

نگهش خاطر آگاه نماند در دل
جلوهٔ قامت او آه نماند در دل

بر حصیر فقرا هر که شبی خواری دید
ذوق مسند هوس جاه نماند در دل

آن چنان خاطر از اندیشهٔ باطل کن پاک
که دگر کینهٔ بدخواه نماند در دل

که تواند که نشیند ز عدم خاطرجمع
هر که را رفتن این راه نماند در دل

گفتمش کی بدهی کام سعیدا را گفت
چون که خون در جگر و آه نماند در دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.