هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از درد دل و رنج‌های عشق سخن می‌گوید. او از غم‌ها، اشک‌ها و حرارت دل خود می‌نالد و از شنیدن صدای دل حزین سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به قدرت دل و نقش آن در زندگی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۴۵

کس را چه آگهی است ز فکر متین دل
سرها شکسته بر سر آیین و دین دل

یک بار چون خیال گر افتی به دست من
مالم چها جبین تو را بر جبین دل

دانی چه می کشند ز دست دل تو خلق
چون من اگر شوی دو نفس همنشین دل

گاهی به آب چشم حرارت فرونشان
گرمی زیاده گر [بکند] انگبین دل

دستی به دل گذار که از هر طرف به گوش
تا بشنوی صدای غریب حزین دل

این دسترس که راست که فکر قد تو را
دربر کشد چو جامهٔ بی آستین دل؟

ناصح زبان ببند که جز گوش جان پاک
نتوان شنید صوت غریب حزین دل

حکم جهان [و] مهر سلیمان به نیم جو
جایی که نقش خویش نشاند نگین دل

باشد به عکس بخت سعیدا ثمر دهد
تخم غمی که کاشته ام در زمین دل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.