۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵۴

تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام
بی لذت است میوه چو افتد ز شاخ، خام

افتاده سایه از چه به دنبال آن کرام
عمری است می رود پی آن سرو خوشخرام

دانی که لاله از چه قدح کرده پر ز خون
یعنی که باده بی رخ ساقی بود حرام

افتادگی است پایهٔ بالا برآمدن
تا کم نمی شود نشود ماه نو تمام

تفریق حق [و] باطل عالم به نقطه ای است
صورت یکی است گر بنویسند خام و جام

خواهی به حق رسی ز دو عالم گذر نما
در قید آن مباش حلال است این حرام

مستانه سوی جنت و دوزخ گذر کنیم
جامی اگر می ام دهد از جام پیر جام

از سرمه مشت خاک در آن دیده بهتر است
چشمی که وابود به طمع همچو چشم دام

روی توجه همه جز با ودود نیست
خواهی تو خاص باش سعیدا و خواه عام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.