هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، احساسات خود را درباره آرزوها، ضعفها و ناتوانیهایش بیان میکند. او آرزو میکند که مانند بلبل صد زبان داشته باشد تا بتواند دردهایش را بیان کند، یا مانند سمندر در آتش وطن زندگی کند تا از غربت رها شود. همچنین، از ضعف خود در برابر بار مشکلات مینالد و آرزو میکند که قدرت بیشتری داشت. در نهایت، به دنبال راهنمایی و هدایت است تا بتواند به مقصود خود برسد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۴۶۱
همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشتم
صد زبان سرخ چون گل در سخن می داشتم
همچو زیر بار خود کی می شدم زار و ضعیف
بار عالم گر به دوش خویشتن می داشتم
تا نمی دیدم ز غربت سرد وضعی ها به کار
چون سمندر کاش در آتش وطن می داشتم
در کمر سنگ قناعت هیچ تأثیری نکرد
کاش من سنگ قناعت در دهن می داشتم
عندلیب باغ خاموشی نمی گشتم چنین
همچو طوطی من اگر میل سخن می داشتم
یوسف مقصود را می یافتم هر جا که بود
رهبری گر همچو بوی پیرهن می داشتم
کی سعیدا می بریدم کف ز خجلت چون ترنج
گر به دست خویش من سیب ذقن می داشتم
صد زبان سرخ چون گل در سخن می داشتم
همچو زیر بار خود کی می شدم زار و ضعیف
بار عالم گر به دوش خویشتن می داشتم
تا نمی دیدم ز غربت سرد وضعی ها به کار
چون سمندر کاش در آتش وطن می داشتم
در کمر سنگ قناعت هیچ تأثیری نکرد
کاش من سنگ قناعت در دهن می داشتم
عندلیب باغ خاموشی نمی گشتم چنین
همچو طوطی من اگر میل سخن می داشتم
یوسف مقصود را می یافتم هر جا که بود
رهبری گر همچو بوی پیرهن می داشتم
کی سعیدا می بریدم کف ز خجلت چون ترنج
گر به دست خویش من سیب ذقن می داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.