هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج‌های راه عشق، و پایداری در این مسیر است. شاعر از سختی‌های راه عشق می‌گوید و اینکه با وجود همه موانع، عشق در دلش ساکن است. همچنین، اشاره‌ای به گذر زمان و تغییر فصل‌ها دارد که نمادی از تحولات درونی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۷۸

به گرد کوی جانان های های ساکنی دارم
چو پای مور در این ره صدای ساکنی دارم

رفاقت با چو من مشکل بود کس را در این وادی
که دستی بر کمر چون کوه و پای ساکنی دارم

به هر دم [آرزویی] سد راه خویش می بینم
چو می آیم به سرمنزل هوای ساکنی دارم

نمی ماند نهان در خاک مشت استخوان من
که چون همت به دوش خود همای ساکنی دارم

چه شد چون غنچه اوراق دل من گر پریشان شد
درون پردهٔ دل دلربای ساکنی دارم

نمی دانم سعیدا کی خزان رفت و بهار آمد
در این وادی چو نی برگ و نوای ساکنی دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.