هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و روحانی است که در آن شاعر از دوری معشوق رنج میبرد و جهان بدون او را بیمعنا میداند. او از درد فراق و اشتیاق به معشوق مینالد و در عین حال، به نوعی تسلیم و پذیرش در برابر این دوری اشاره میکند. در پایان، شاعر به امید دیدار معشوق و رسیدن به آرامش روحانی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۷۹
من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم
بی روی تو مجبورم بی لعل تو مخمورم
بی چشم تو حیرانم بی زلف پریشانم
خود گو چه بود درمان من خسته و رنجورم
در کعبه و بتخانه در مسجد و میخانه
نبود به پریخانه جز روی تو منظورم
دنیا به چه می شاید عقبا به چه کار آید
این درد و الم زاید آن از تو کند دورم
جان بی تو نیارامد دل خون دل آشامد
کارم به چه انجامد از دیده بشد نورم
بس غصه [و] غم خوردم من شکوهٔ این دردم
از دست تو می گردم لیکن چه کنم دورم
هم درد و الم باشد هم محنت و غم باشد
این حشمت جم باشد آن شوکت فغفورم
ناسوده از این گلشن نی جان و نه دل نی تن
لذت چه برد از من روزی که خورد گورم
آن یار بعید آمد از بخت سعید آمد
از غیب نوید آمد من شبلی و منصورم
بی روی تو مجبورم بی لعل تو مخمورم
بی چشم تو حیرانم بی زلف پریشانم
خود گو چه بود درمان من خسته و رنجورم
در کعبه و بتخانه در مسجد و میخانه
نبود به پریخانه جز روی تو منظورم
دنیا به چه می شاید عقبا به چه کار آید
این درد و الم زاید آن از تو کند دورم
جان بی تو نیارامد دل خون دل آشامد
کارم به چه انجامد از دیده بشد نورم
بس غصه [و] غم خوردم من شکوهٔ این دردم
از دست تو می گردم لیکن چه کنم دورم
هم درد و الم باشد هم محنت و غم باشد
این حشمت جم باشد آن شوکت فغفورم
ناسوده از این گلشن نی جان و نه دل نی تن
لذت چه برد از من روزی که خورد گورم
آن یار بعید آمد از بخت سعید آمد
از غیب نوید آمد من شبلی و منصورم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.