هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار عرفانی، از عشق و فداکاری در راه معشوق (که میتواند خدا یا معشوق زمینی باشد) سخن میگوید. او آماده است همه چیز را فدا کند، حتی هویت خود را از دست بدهد، تا به معشوق برسد. همچنین، به مفاهیمی مانند قربانی شدن، آزمونهای سخت، و ناپدید شدن از چشم مردم برای رسیدن به مقام بالاتر اشاره میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند قربانی شدن و از خودگذشتگی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۸۱
نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان باشم
زمین بوس تو می آرم بجا گر آسمان باشم
خبردار از تو می گردم چو از خود بی خبر گردم
نشانت می توانم داد چون من بی نشان باشم
سرافرازی توانم کرد با گردون در این میدان
گر اول قابل قربان تیغ امتحان باشم
به نام خود توانم گشت عالمگیر در عالم
چو عنقا من هم از چشم خلایق گر نهان باشم
بزن آتش سعیدا در جهان رنگ و بو آخر
چو بلبل چند در فکر و غم این آشیان باشم
زمین بوس تو می آرم بجا گر آسمان باشم
خبردار از تو می گردم چو از خود بی خبر گردم
نشانت می توانم داد چون من بی نشان باشم
سرافرازی توانم کرد با گردون در این میدان
گر اول قابل قربان تیغ امتحان باشم
به نام خود توانم گشت عالمگیر در عالم
چو عنقا من هم از چشم خلایق گر نهان باشم
بزن آتش سعیدا در جهان رنگ و بو آخر
چو بلبل چند در فکر و غم این آشیان باشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.