هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌های عاشقانه، بی‌عدالتی‌های زندگی و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید. او از جفای معشوق، مهتاب و می شکایت دارد و از دردهای درونی خود می‌نالد. شاعر به دنبال آرامش است و گاهی به فکر فرار از دنیا می‌افتد، اما در عین حال امیدوار است که شاید گوهری نایاب از این دریای زندگی به دست آورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه، ناامیدی و دردهای روحی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۸۲

کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم
من که خون جگر خود چو می ناب کشم

نظرم تشنهٔ ابر کرم کس نشود
من که از چشمهٔ خورشید به چشم آب کشم

بی نیازم کند از هر دو جهان در آغوش
گر [شبی] قامت موزون تو در خواب کشم

منعم از گریه مکن ناصح و بگذار که من
دلق آلودهٔ خود را به کفن آب کشم

یک دمم چشم سیاه تو ترحم نکند
خویش را گر به دم خنجر قصاب کشم

پهلویم درد کند بسکه ضعیف است وجود
به هوس آه چو بر بستر سنجاب کشم

نرود لذت آغوش تو از یاد مرا
هر زمان دست به خمیازهٔ دریاب کشم

ای خدا حلقه به گوش در خود ساز مرا
چند چون حلقهٔ در گوش به هر باب کشم

بیش از این رشتهٔ جان تاب ندارد دیگر
تا به کی من ستم دست رسن تاب کشم

گردبادم نرسانید به جا خاک مرا
بهتر آن است که من رخت به گرداب کشم

گرچه یارم همه جا هست در آغوش مرا
بهتر آن است که در گوشهٔ محراب کشم

رخت هستی به در آورد سعیدا به امید
که از این بحر مگر گوهر نایاب کشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.