هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بررسی تغییرات و تحولات درونی و بیرونی انسان می‌پردازد. شاعر از تغییراتی که در اثر همراهی با تن و هوس‌ها در روح و روان انسان رخ می‌دهد سخن می‌گوید و به این موضوع اشاره می‌کند که چگونه انسان در اثر این تغییرات از اصل خود دور می‌شود و دچار گمراهی و زیان می‌گردد. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند آزادی، خرد، و زندگی به عنوان خواب و خیال اشاره می‌کند و از تأثیرات زمان و تقدیر بر زندگی انسان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر، تغییرات درونی و بیرونی، و نقد زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶

تو بلند آوازه بودی، ای روان
با تن دون یار گشتی دون شدی

صحبت تن تا توانست از تو کاست
تو چنان پنداشتی کافزون شدی

بسکه دیگرگونه گشت آئین تن
دیدی آن تغییر و دیگرگون شدی

جای افسون کردن مار هوی
زین فسونسازی تو خود افسون شدی

اندرون دل چو روشن شد ز تو
شمع خود بگرفتی و بیرون شدی

آخر کارت بدزدید آسمان
این کلاغ دزد را صابون شدی

با همه کار آگهی و زیرکی
اندرین سوداگری مغبون شدی

درس آز آموختی و ره زدی
وام تن پذرفتی و مدیون شدی

نور نور بودی، نار پندارت بکشت
پیش از این چون بودی، اکنون چون شدی

گنج امکانی و دل گنجور تست
در تن ویرانه زان مدفون شدی

ملک آزادی چه نقصانت رساند
کامدی در حصن تن مسجون شدی

هر چه بود آئینه روی تو بود
نقش خود را دیدی و مفتون شدی

زورقی بودی به دریای وجود
که ز طوفان قضا وارون شدی

ای دل خرد، از درشتیهای دهر
بسکه خون خوردی، در آخر خون شدی

زندگی خواب و خیالی بیش نیست
بی سبب از اندهش محزون شدی

کنده شد بنیادها ز امواج تو
جویباری بودی و جیحون شدی

بی خریدار است اشک، ای کان چشم
خیره زین گوهر چرا مشحون شدی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.