هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دوری از معشوق و بی‌قراری خود می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمرش برای رسیدن به آرامش و وصال سخن می‌گوید و گاهی به امید یافتن نشانی از معشوق، به خیال‌پردازی روی می‌آورد. در نهایت، با امید به رحمت الهی، بهشت را آرزو می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۸۳

دور از رخش چها من بیتاب می کشم
منت ز درد، خون ز رگ خواب می کشم

خاکم غبار چشم رکابش نمی شوم
خود را به پای دامن احباب می کشم

بی او کجاست خواب ولی طرح خواب را
گاهی به روی بستر سنجاب می کشم

شاید که در خیال بود یوسفی نهان
از چاه دل به دیدهٔ خوب آب می کشم

دی یک نفس قرار گرفتم به وعده ات
شرمندگی ز دیدهٔ سیماب می کشم

سجادهٔ نماز کشیدم بسی به دوش
من بعد می به گوشهٔ محراب می کشم

قد راست چون کنم به تواضع که چون کمان
خمیازه را به قوت دریاب می کشم

تا در حساب نیک و بد از هم شود جدا
من نام خود ز دفتر انساب می کشم

خود را غبار خاطر نیکان نمی کنم
من زنده خاک خویش به سیلاب می کشم

رحمت اگر به جرم سعیدا برابر است
فرداست در بهشت می ناب می کشم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.