هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان عشق و شیفتگی خود به معشوق میپردازد و از بیقراری و بیتابی خود در این راه سخن میگوید. او از نگاه نکردن فلک به سویش و تغافل معشوق شکایت دارد، اما با این حال عشق را پدیدهای میداند که در هر ظهور، جلوهای تازه دارد. شاعر همچنین به صبر و توکل خود اشاره میکند و بیان میکند که از مسیر درست خارج نشده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از اصطلاحات و استعارات ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۸۶
بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم
قربان شوم تو را چه کنم بی تحملم
یک ساغر شراب میسر اگر شود
در بزم روزگار ز اهل تجملم
دزدیده هم نکرده فلک سوی من نظر
در روزگار، سرمهٔ چشم تغافلم
در هر ظهور عشق ظهوری دگر کند
در شهر و کوچه ها سگ و در باغ بلبلم
تا مرغ دل ز دانهٔ خالش طمع برید
نی در شکنج زلف نه در قید کاکلم
از جا به هیچ باب سعیدا نرفته ام
چون خانه زاد صبر و مرید توکلم
قربان شوم تو را چه کنم بی تحملم
یک ساغر شراب میسر اگر شود
در بزم روزگار ز اهل تجملم
دزدیده هم نکرده فلک سوی من نظر
در روزگار، سرمهٔ چشم تغافلم
در هر ظهور عشق ظهوری دگر کند
در شهر و کوچه ها سگ و در باغ بلبلم
تا مرغ دل ز دانهٔ خالش طمع برید
نی در شکنج زلف نه در قید کاکلم
از جا به هیچ باب سعیدا نرفته ام
چون خانه زاد صبر و مرید توکلم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.