هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید، با طنز و طعنه به کفر و ایمان اشاره می‌کند و خود را درگیر احساسات پرشور و آشوب‌زده نشان می‌دهد. او از فداکاری جان برای معشوق، بی‌اعتنایی به جهان و پناه بردن به بیابان می‌گوید و در نهایت، عشق را بر همه چیز ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند طعنه به کفر و ایمان یا بی‌اعتنایی به جهان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۸۹

باز حرف از ناز خوبان می زنم
طعنه ها بر کفر و ایمان می زنم

همچو زلف از مصحف روی بتان
بعد از این فال پریشان می زنم

می کنم جان را بر آن لب پیشکش
سنگ بر لعل بدخشان می زنم

نیستم آنگاره لیک انگاره را
تا شوم هموار، سوهان می زنم

گر در و دیوار از دستم شکست
بعد از این سر در بیابان می زنم

شیشه ام چون ابر گر پر می شود
خیمه در صحن گلستان می زنم

کشور جانان سعیدا رو نمود
پشت پا بر عالم جان می زنم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.