هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند رهایی از تعلقات دنیوی، عشق الهی، و آزادی روح میپردازد. شاعر بیان میکند که چگونه از وابستگیهای مادی رها شده و به سفر معنوی روی آورده است. همچنین، به مقایسهای بین آزادی ظاهری و بندگی واقعی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۰۲
گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ایم
از خیال خاطر آن سیمبر بربسته ایم
آن چنان گرد تعلق را ز خود افشانده ایم
کز غبار راه، احرام سفر بربسته ایم
رشتهٔ تسبیح جان سازیم تا از تار زلف
عمرها شد ما به این نیت کمر بربسته ایم
از درون باشد که حرف [آشنایی بشنویم]
گوش خود بر حلقهٔ بیرون در بربسته ایم
بهر زینت خلق بر دستار خوش پیچیده اند
غافلند از آن که بر سر درد سر بربسته ایم
هر دو آزادیم می گویند ما و سرو را
لیک کی ما همچو او دل بر ثمر بربسته ایم؟
گر یکی مرغیم و گر سیمرغ در نزد قضا
دست و پا گم کرده ایم و بال [و] پر بربسته ایم
در تماشای جهان با خلق یکسان نیستیم
مردمان دل بسته اند و ما نظر بربسته ایم
تا سعیدا غیر را در بزم او نبود رهی
از کمال رشک ما بر خویش دربر بسته ایم
از خیال خاطر آن سیمبر بربسته ایم
آن چنان گرد تعلق را ز خود افشانده ایم
کز غبار راه، احرام سفر بربسته ایم
رشتهٔ تسبیح جان سازیم تا از تار زلف
عمرها شد ما به این نیت کمر بربسته ایم
از درون باشد که حرف [آشنایی بشنویم]
گوش خود بر حلقهٔ بیرون در بربسته ایم
بهر زینت خلق بر دستار خوش پیچیده اند
غافلند از آن که بر سر درد سر بربسته ایم
هر دو آزادیم می گویند ما و سرو را
لیک کی ما همچو او دل بر ثمر بربسته ایم؟
گر یکی مرغیم و گر سیمرغ در نزد قضا
دست و پا گم کرده ایم و بال [و] پر بربسته ایم
در تماشای جهان با خلق یکسان نیستیم
مردمان دل بسته اند و ما نظر بربسته ایم
تا سعیدا غیر را در بزم او نبود رهی
از کمال رشک ما بر خویش دربر بسته ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.