هوش مصنوعی: این متن با استفاده از تمثیل‌ها و استعاره‌های مختلف، به انتقاد از رفتارها و عادات نادرست انسان می‌پردازد. شاعر از بی‌خبری انسان از خود، غرور بی‌جا، پیروی از نفس، و دوری از ارزش‌های اخلاقی و معنوی انتقاد می‌کند. او تأکید می‌کند که انسان باید از پستی و گمراهی دوری کند، به جایگاه واقعی خود توجه داشته باشد، و با پاکی و صداقت زندگی کند. همچنین، شاعر به اهمیت زمان، تلاش و مسئولیت‌پذیری اشاره می‌کند و از انسان می‌خواهد که از فرصت‌ها به درستی استفاده کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتقادی و عرفانی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸

سود خود را چه شماری که زیانکاری
ره نیکان چه سپاری که گرانباری

تو به خوابی، که چنین بیخبری از خود
خفته را آگهی از خود نبود، آری

بال و پر چند زنی خیره، نمی‌بینی
که تو گنجشک صفت در دهن ماری

بر بلندی چو سپیدار چه افزائی
بارور باش، تو نخلی نه سپیداری

چیست این جسم که هر لحظه کشی بارش
چیست این جیفه که چون جانش خریداری

طینت گرگ بر آن شد که بیازارد
ز گزندش نرهی گرش نیازاری

اهرمن را سخنان تو نترساند
که تو کردار نداری، همه گفتاری

به زبونی گرویدی و زبون گشتی
تو سیه طالع این عادت و هنجاری

دل و دین تو ربودند و ندانستی
دین چه فرمان دهدت؟ بندهٔ دیناری

غم گمراهی و پستی نخوری هرگز
ز ره نفس اگر پای نگهداری

ماند آنکس که بجا نام نکو دارد
تو پس از خویش ز نیکی چه به جا داری

تا که سرگشتهٔ این پست گذرگاهی
هر چه افلاک کند با تو، سزاواری

دامن آلوده مکن، چونکه ز پاکانی
بندهٔ نفس مشو، چونکه ز احراری

جان تو پاک سپردست به تو ایزد
همچنان پاک ببایدش که بسپاری

وقت بس تنگ بود، ای سره بازرگان
کالهٔ خود بخر اکنون که به بازاری

سپر و جوشن عقل از چه تبه کردی؟
تو به میدان جهان از پی پیکاری

بود بازوت توانا و نکوشیدی
کاهلی بیخ تو بر کند، نه ناچاری

چرخ دندان تو بشمرد نخستین روز
چه به هیچش نشماری و چه بشماری

کمتری جوی گر افزون طلبی، پروین
که همیشه ز کمی خاسته بسیاری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.