هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از سعیدا، بیانگر تجربیات عمیق عاشقانه و روحانی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق و عشق الهی بیان میکند. او از مفاهیمی مانند شکستن عهد، نقش دغل بر دل دیوانه، و بانگ در کعبه و ناقوس در بتخانه استفاده میکند تا نشان دهد که عشق فراتر از مرزهای مذهبی و دنیوی است. همچنین، شاعر به مفاهیم عرفانی مانند بادهٔ معنی و خرقهٔ تجرید اشاره میکند که نشاندهندهی سیر و سلوک روحانی اوست.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر استفاده شده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند.
شمارهٔ ۵۰۹
خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدیم
ساغر عهد شکستیم به پیمانه زدیم
صورت قلب نمودیم به هر جا رفتیم
بسکه ما نقش دغل بر دل دیوانه زدیم
تا خبردار شود کافر و مؤمن از عشق
بانگ در کعبه و ناقوس به بتخانه زدیم
حسن معنی بدرخشید چو با پنجهٔ فکر
گره زلف عروسان سخن شانه زدیم
غیر با بی ادبی تا نه درآید این جا
قفل لب بوسه کنان بر در میخانه زدیم
نه چو خورشید گذشتیم ز دار عالم
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدیم
شعلهٔ شمع مپندار که آتش باشد
مشت آبی است که بر آتش پروانه زدیم
فارغ از سایهٔ اقبال هما گردیدیم
خیمهٔ خویش چو بر گوشهٔ ویرانه زدیم
دایم از بادهٔ معنی دل ما سرشار است
تا به لب مهر خموشی لب پیمانه زدیم
قطع کردیم لباس دو جهان را از بر
بخیه بر خرقهٔ تجرید فقیرانه زدیم
یاد می داد سعیدا ز [اثاث] فغفور
هر سفالی که در او بادهٔ رندانه زدیم
ساغر عهد شکستیم به پیمانه زدیم
صورت قلب نمودیم به هر جا رفتیم
بسکه ما نقش دغل بر دل دیوانه زدیم
تا خبردار شود کافر و مؤمن از عشق
بانگ در کعبه و ناقوس به بتخانه زدیم
حسن معنی بدرخشید چو با پنجهٔ فکر
گره زلف عروسان سخن شانه زدیم
غیر با بی ادبی تا نه درآید این جا
قفل لب بوسه کنان بر در میخانه زدیم
نه چو خورشید گذشتیم ز دار عالم
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدیم
شعلهٔ شمع مپندار که آتش باشد
مشت آبی است که بر آتش پروانه زدیم
فارغ از سایهٔ اقبال هما گردیدیم
خیمهٔ خویش چو بر گوشهٔ ویرانه زدیم
دایم از بادهٔ معنی دل ما سرشار است
تا به لب مهر خموشی لب پیمانه زدیم
قطع کردیم لباس دو جهان را از بر
بخیه بر خرقهٔ تجرید فقیرانه زدیم
یاد می داد سعیدا ز [اثاث] فغفور
هر سفالی که در او بادهٔ رندانه زدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.